انتخابات در حقیقت یک مولفه فرهنگی است که مسائل سیاسی را در خود پذیرفته اما هویت آن همچنان فرهنگی باقی مانده است. پس میتوان گفت که هنرمندان با حضور در عرصه انتخابات شورای شهر، درست در جای خود ایستادهاند.
الف. ما غلط مصطلح زیاد داریم در ادبیاتمان. ادبیات امروزمان. ادبیاتی که به آن میگویند "شهری" یا صریحتر از آن؛ "کوچهبازاری". کلمات زیادی به کار میبریم که در میان آنها، از این غلطهای مصطلح پر است. از طرفی، ضربالمثلهای زیادی هم به کار میبریم که سرجای اصلیاش استفاده نمیشود اما به طرز شگفتآوری طرف مقابل منظورمان را به خوبی درک میکند. مثلا میخواهیم بگوییم کاری را با زحمت و مشقت زیاد به پیش میبریم از ضربالمثل "کج دار و مریز" استفاده میکنیم. اما مطمئنا، در این ضربالمثل، منظورمان اینگونه است: "کژدار و مریض"! غافل از آنکه منظور ضربالمثل اصلی، قرار گرفتن در یک شرایط متناقض است، بهگونهای که طرف مقابل ظرف روغن به دستمان داده میگوید آقا! ظرف را کج نگه دار و مواظب باش از ظرف بیرون مریزد!
از این دست نمونهها زیاد است در ادبیات شهری ما که اگر بخواهیم مثبتاندیش باشیم، نشاندهنده ظرفیت بالای زبان ما دارد در این بازار هجوم کلمات و اصطلاحات بیگانه. اما یکی از اشتباهات مصطلحی که کمتر به آن پرداخته شده است و البته این اشتباه، به طرز عجیبی، برای جامعه ما نقش استراتژیکی هم دارد، این شعر است: "هنر نزد ایرانیان است و بس". اگر مراکز مختلف نظرسنجی زحمت بکشند و بروند میان مردم و درباره سراینده این شعر و مصرع دوماش (از کجا معلوم خود مصرع دوم شعر نباشد!؟) بپرسند، درصد قابل توجهی پاسخ منفی خواهند داد به این پرسشها. خدای ناکرده این سخن را حمل بر بیسوادی و بیاطلاعی مردمان نکنید، بلکه منظور استیلای رسانهها و آدمهای صاحب تریبون است که به راحتی میتواند یک غلط مصطلح را تبدیل به یک اصل بدیهی و حتی استراتژیک و ایدئولوژیک کند. بله! جهت اطلاع عده کمی از هموطنانی که علاقه زیادی به این مصرع شعر دارند و از شاعر و مصرع این طرفی یا آنطرفیاش کمتر اطلاع دارند، باید عرض کنیم که فردوسی بزرگ شاعر شعر اصلی است و این مصرع، نسخه جعلشده آن است و در هیچ جایی از شعر فارسی شما چنین شعری نمیتوانی بیابی. اصل شعر این است: "هنر نیز ز ایرانیانست و بس/ ندارند کرگ ژیان را به کس".
این شعر مربوط به داستان پادشاهی بهرام گور است و در ادامه اش می سراید: "همه یکدلانند و یزدانشناس/ به نیکی ندارند ز اختر سپاس". و لازم به توضیحی کوتاه و هر چند تکراری است که فردوسی بزرگ در این دو بیت قصد نشان دادن برتری ناسیونالیستی و نژادپرستانه ندارد و قصد دارد بگوید ما ایرانی ها از قافله عقب نیستیم که هیچ، جزو طلایه داران و صف اول پیشرفتیم. این موضوع را البته تاریخ در همان برهه گواهی داده است. البته منظور شاعر از "هنر" آنچه که ما امروز بیشتر با عنوان "آرت" (art) و صنعت زیباشناسانه سراغ داریم نیست، بلکه منظور، هنر رزم و هماوردی است که به گواه تاریخ، همان گونه است که فردوسی بزرگ سروده است.
ب.مدتی پیش، عدهای از هنرمندان کشورمان دربعضی از استانها برای ثبتنام در انتخابات شورای شهر دست به کار شدند و توجه رسانهها را این بار در عرصهای دیگر به خود جلب جلب کردند. در همان برهه، از گوشه و کنار بسیار شنیده شد که از حضور هنرمندان در این عرصه به عنوان پا گذاشتن در وادی سیاست، انتقاداتی صورت میگیرد. واقعا حضور در انتخابات شورای شهر یک عمل "سیاسی" محسوب میشود؟ جدا از نوع انتخابات، باید به این نکته اشاره کنیم که مفهوم "انتخابات" پیش از آنکه سیاسی باشد، در ذات خود، یک عمل و کنش فرهنگی است. یک جامعهای برای آنکه آیندهای بهتر داشته باشد، اعضایش را دور هم جمع میکند و بهترینهایش را به را میگذارد و آنکه اقبال بهتری داشت، انتخاب میشود. بنابراین "انتخاب درست" که زیرمجموعه "انتخابات" است بیشک فرهنگی است و لاغیر. پس، انتخابات در حقیقت یک مولفه فرهنگی است که مسائل سیاسی را در خود پذیرفته اما هویت آن همچنان فرهنگی باقی مانده است. پس میتوان گفت که هنرمندان با حضور در عرصه انتخابات شورای شهر، درست در جای خود ایستادهاند. اغلب قریب به اتفاق آنها، در نزد مردم شناختهشدهاند بنابراین سودای دیده شدن هم از سیاهه اتهامات آنان خط خورده است.
ج.شهر مکانی است شامل مقولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، سیاسی. در نگاه نخست، برخی مردمان، موضوع و کیفیت شهر را در ابعاد فیزیکی و ظاهری آن مورد بررسی و سنجش قرار میدهند. در حالی که این نگاه، اشتباه و غلط نیست اما از کمال و عدالت هم کمی به دور است. آنچه که شهر را صاحب هویت میکند، ساکنان است. پس از آن، روابط و ظواهر، به فلسفه وجودی آن کمک میرسانند. بنابراین کسانی که قصد دارند بر ساز و کار شهر نظارت داشته باشند، ابتدا میباید نگاهی فرهنگ و اجتماعمحور داشته باشند تا بتوانند از پس وظیفهمندی خود به درستی برآیند.
د.بنابراین با کنار هم گذاشتن، موارد بالا میتوان به نتیجه رسید که حضور بلامنازع سیاستمداران یا اقتصادیاندیشان در عرصه انتخابات (در اینجا انتخابات شورای شهر)، از بیخ و بن دارای ایراد است و باید برای حضور سایر اقشار نخبه، از جمله هنرمندان را نیز آغوش باز کرد. حال اینکه هنرمندان توانایی انجام مسوولیتهای کلان و در یک کلام "مدیریت" را دارا هستند یا نه، مقولهای دیگر است که در اولویت دوم موضوع قرار میگیرد. گر چه همه به این موضوع اذعان دارند که هنرمندان انگشتشماری در ایران بودهاند که توانستهاند به عنوان مدیر، کارنامه قبولی بگیرند، اما باید این نکته را در نظر داشت که با مدرن شدن ارتباطات میان آدمها و افزایش تجربه در جماعت هنرمندان برای مدیریت کردن، میتوانیم امیدوار باشیم که این قشر، حرفهای تازهای برای گفتن خواهند داشت.
وبلاگ سینگو در بر دارنده مطالب تئاتر به صورت خاص و سایر هنر ها به صورت عام می باشد.
خواهشمندم این وبلاگ را از نظرات خوب و سازنده ی خود دریغ نفرمایید.
با تشکر محمد اکبری زاده کهتکی.